روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب استآری! افطار رطب در رمضان مستحب استروز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیهبخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب استزیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهداین عجب! نقطه خال تو به بالای لب استیا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب استشحنه اندر عقب است و، من از آن میترسمکه لب لعل تو، آلوده به ماء العنب استپسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگکه دمادم لب من بر لب بنت العنب استمنعم از عشق کند زاهد و، آگه نبودشهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستانگفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب استعشق آنست که از روی حقیقت باشدهر که را عشق مجازیست حمال الحطب استگر صبوحی به وصال رخ جانان جان دادسودن چهره به خاک سر کویش سبب است آهای خوشگل عاشق آهنگی از فریدون که مازندران شهر ما یاد باد .. بگو به ایران(ایرج جنتی عطایی) لب ,عشق ,نقطه ,ادب ,و، ,تو، ,ماه رمضان، ,لب است ,از آن ,العنب است ,ادب است